روایت یک قطعه با لهجه اصفهانی/ کارهایی که دیگر خندهدار نیست
تاریخ انتشار: ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۸۰۰۲۷۶
دریافت 11 MB
سینا فرزادیپور آهنگساز موسیقی ایرانی که چندی پیش در یک اقدام جالب توجه قطعه «نگاری منی» را به خوانندگی برادران سعیدی با لهجه اصفهانی منتشر کرده بود، در گفتگو با خبرنگار مهر با اشاره به ویژگیهای تولید این قطعه از تولید یک آلبوم کامل با لهجه اصفهانی خبر داد و گفت: لهجه اصفهانی برای من عین زندگی است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
فرزادیپور ادامه داد: من همیشه پیش خودم تصور میکردم چرا برخی از هنرمندان دم دستیترین مباحث مرتبط با لهجه اصفهانی را بر میدارند و کاری به وجوه دیگر این لهجه ندارند؟ قطعاً لهجه اصفهانی پر از متل، طنز، شوخی و حاضر جوابی است اما آیا بُعد دیگری ندارد؟ شما باید اصفهانی باشید تا ابعاد دیگر را درک کنید. به هر حال من بهعنوان هنرمندی که رسالتش اشاعه فرهنگ است، سعی میکنم همواره به غیر اصفهانیها یا بعضاً به خود اصفهانی یادآوری کنم که لهجه اصفهانی بامزه، جالب و شیرین است اما طنز، خنده دار و مسخره نیست.
وی افزود: شما اگر به ترانههای اصفهانی تمرکز بیشتری داشته باشید خواهید دید که وقتی ترانه اصفهانی را میشنویم دیگر به سمت طنز و لودگی نمیرود که کارش خنداندن دیگران باشد. به عبارتی فقط تا یک جایی جالب و بامزه است و مخاطب نه به لهجه بلک ه به محتوای ترانه، معانی و مفاهیم آن توجه میکند. این همان فرآیندی بود که من به دنبال آن بودم. اینکه این بار هنرمندان اصفهانی با لهجه کار کنند که نه برای خنداندن دیگران بلکه برای اشاعه فرهنگ مردم اصفهان و شهرشان یک اثر فرهنگی تولید شود. من معتقدم لهجه اصفهانی قابلیت زیاد دارد اما متأسفانه تنها قابلیت طنزگونهاش مدنظر قرار گرفته است.
این هنرمند فعال موسیقی افزود: از حدود سال ۹۳ قرار بود یک سری کار با لهجهاصفهانی بسازیم که من با بخش طنز بهشدت مخالف بودم. بنابراین خواستم ابعاد دیگر این لهجه خاص را درک و کشف کنم. در ابتدا که کارها را آغاز کردیم، با کمبود شدید شعر و ترانه با لهجه اصفهانی مواجه شدیم. البته نه که نباشد، اتفاقاً زیاد هم بود اما همه آنها یا طنز بودند یا توصیف بهار و زمستان. به همین جهت خودم دست به کار شدم و ترانهای را در آواز ابوعطا ساختم.
وی افزود: به عبارتی میتوان گفت ترانه را هم همزمان با ملودی سرودم. قطعه «نگاری منی» را هم به همین شکل در سهگاه با ترانه و ملودی همزمان خلق شد. حالا از آن زمان چهار سال میگذرد و در این چهار سال تمام دغدغهام متقاعد کردن این و آن بود که به آنها اثبات کنم کاری که انجام میشود اتفاق صحیحی است و جواب میدهد. جالب آنکه من این دو ترانه را برای همین رفقا میخواندم و در موردش حرف میزدم اما دوستان جدی نمیگرفتند.
فرزادی پور در بخش دیگری از صحبتهای خود با اشاره به پروسه اجرای تصنیف «نگاری منی» که مدتی است با مجوز در دسترس مخاطبان قرار گرفته توضیح داد: واقعیت اینکه بارها به علی و محمد سعیدی برادران دوقلوی هنرمند اصفهانی که در عرصه خوانندگی فعالیت میکنند، گفته بودم که بیایند کار را تولید کنیم، اما آنها هم چندان جدی نبودند. سعیدیها ملودی را دوست داشتند اما میگفتند: «ترانه باید به زبان معیار باشد» حتی تا پای تنظیم و ضبط «نگاری منی» با ترانهای به زبان معیار هم رفتند اما برگشتند و این بار خودشان پیشنهاد اجرا با لهجه را دادند. امیدوارم این حرکتی که شروع کردهام منجر به حرکتی اساسی در هنرمندان اصفهانی شود تا لهجه اصفهانی را نه تنها از بُعد طنز که از ابعاد جدی هم بشنویم. اگر لهجه اصفهانی را همه به طنازی میشناسند، لهجه مقصر نیست بلکه این قصور مجریان فرهنگی است که وجوه دیگر لهجه اصفهانی را درست معرفی نکردهاند. از سوی دیگر واقعیت ماجرا این است که این ترانه با هزینه شخصی خودم تولید شده و هیچ اسپانسری پشت این ایده هنوز قرار نگرفته است.
وی تصریح کرد: اینها که میگویم گله شکایت نیست. انتظار و حرف همه هنرمندان است. اینکه وقتی کاری فاخر برای شَهر خودت میسازی، لطف مسئولان فرهنگی شهرت هم شامل حالش بشود. شما مطمئن باشید همین ترانه فقط با تلاش من و برادران سعیدی تا اینجا پیش آمده و شنیده شده است. ما صدای اصفهان را خودمان تک و تنها به گوش همه رساندیم از اینجا به بعدش گردن مسولینی که امکانات و هزینه در اختیار دارند. امیدوارم هر چه سریعتر بتوانم کلید تولید آلبوم لهجه اصفهانی را بزنم. آلبومی که چهار سال است آماده است و دو بار طرحش در شورای موسیقی یکی از ارگانهای اصفهانی رد شده و حالا که نتیجه کار درخشان از آب درآمده امیدوارم حمایت شود.
فرزادی پور در معرفی عوامل اجرایی قطعه «نگاری منی» گفت: حمید لالی میکس و مستر، امیر فرزان شارقی نوازنده سه تار، مجید صالحه نوازنده پیانو، ذبیح الله وحید نوازنده کمانچه و من به عنوان نوازنده تمبک گروه اجرایی این قطعه را تشکیل دادهایم.
کد خبر 4617715 علیرضا سعیدیمنبع: مهر
کلیدواژه: موسیقی ایرانی تک آهنگ اصفهان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۸۰۰۲۷۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
۱۵ سال کشتهسازی؛ «ترانه»ای که به «نیکا» ختم شد
شبکه بیبیسی در گزارش اخیر خود مدعی شد که طبق اسناد محرمانه مأموران امنیتی، نیکا شاکرمی را دستگیر کرده بودند و بعد از تعرض جنسی، او را به قتل رسانده و جسدش را در بزرگراه یادگار امام رها کردند. البته بیبیسی در همین گزارش اعتراف کرد که این اسناد تقلبی است و گفت: «سندی که تحقیقات ما روی آن تمرکز دارد، حاوی چند تناقض است. بهعنوانمثال، نیروی انتظامی، با عنوان «ناجا» ذکر شده؛ درحالیکه در آن زمان «فراجا» نام داشت.»
بیبیسی درباره ادعای تجاوز و قتل نیکا تاکید کرد: «ما هرگز نمیتوانیم بهطور ۱۰۰ درصد از این مطمئن باشیم.»
سناریوی «دستگیری، تجاوز و قتل دختران»، محدود به امروز و سال ۱۴۰۱ نیست. بلکه این سناریو از سوی رسانهها و جریانهای برانداز، دو دهه است که تکرار میشود.
۱. داستان ترانه
تابستان سال ۸۸ بود که خبری وحشتناک در فضای رسانهای منتشر گردید. خبر از این قرار بود: دختری به نام ترانه موسوی در حوالی مسجد قبا توسط نیروهای لباس شخصی ربوده شد. مأموران امنیتی بعد از تجاوز جنسی، او را به قتل رساندند و جسدش را سوزاندند. این روایت توسط بیبیسی مورد استقبال قرار گرفت.
چهرههای اصلاحطلب و سران فتنه ۸۸ همچون کروبی، این خبر را تکرار میکردند.
اما بعد از گذشت مدتی کوتاه، مشخص شد که دختر ادعایی براندازان، اصلا در ایران نیست و به گفته خانواده او، مدتهاست در ونکوور کانادا زندگی میکند.
۲. داستان سعیده
در سناریوی بعدی، نقش دختری که «دستگیر شده و بعد از تجاوز جنسی به قتل رسیده است»، به نام سعیده پورآقایی افتاد. سناریویی که برای سعیده پورآقایی نوشته شده بود، دقیقا همان سناریوی کشتهسازی از ترانه موسوی بود؛ دستگیری، تجاوز و درنهایت قتل. رسانههای برانداز حتی اعلامیه پورآقایی را منتشر کردند و میرحسین موسوی در مراسم ترحیم او حضور یافت!
اما با گذشت اندکی زمان مشخص شد که سعیده پورآقایی زنده است و بدون هیچگونه دستگیری و تجاوز در منزل پدری خود حضور دارد. در بازه زمانیای که سناریو قتل او مطرح میشد، سعیده پورآقایی از خانه فرار کرده بود و به دلیل قفل بودن درب منزل، مجبور شد از بالکن خانه به بیرن بپرد و بعد از بازگشت، دروغ بودن این سناریو برملا شد.
۳. داستان عاطفه
سناریوی دستگیری، تجاوز و قتل، حتی برای فرزند یکی از اصلاحطلبان هم نوشته شد. عاطفه امام، فرزند جواد امام، چهره سیاسی اصلاحطلب و رئیس ستاد انتخاباتی موسوی که اکنون سخنگوی جبهه اصلاحات است، بازیگر بعدی این سناریو بود. مادر عاطفه امام مدعی شده بود که دخترش دستگیر شده و تحت فشار شکنجه قرار دارد تا به داشتن روابط جنسی نامشروع با زندانیان سیاسی اعتراف کند. بازداشت عاطفه امام مانند سناریوهای پیشین، از سوی بیبیسی مورد استقبال قرار گرفت.
سناریوی دستگیری و شکنجه عاطفه امام بهقدری مضحک و ساختگی بود که مادرش اعتراف کرد: «خبر دستگیری عاطفه امام کذب است و این سناریو نتیجه ماجراجویی دخترش بود.» مادر عاطفه امام گفت: «دختر بنده در اقدامی ماجراجویانه و با توجه به شرایط خاص روحی و روانی ناشی از دستگیری پدرش که موجب نگرانی خانواده و بنده شده بود، چنین اقدامی را کرد.»
۴. داستان نیکا
سناریوی نیکا هم فرقی با سناریوی ترانه، عاطفه و سعیده ندارد. اما ماجرای اصلی نیکا چه بود؟
نیکا شاکرمی دختری بود که در جریان اغتشاشات ۱۴۰۱، از سوی جریان برانداز به عنوان کشته اعتراضات معرفی میشد. شبکه CNN در آن زمان مدعی بود که نیکا حوالی ساعت ۸:۳۰ شب توسط نیروهای امنیتی دستگیر شده است. اما هیچ فیلم یا مدرکی برای این ادعا ارائه نداد. از طرفی دیگر، فیلم دوربینهای مداربسته از ورود نیکا به یک ساختمان نیمهکاره حوالی ساعت ۱۲ شب خبر میداد. همچنین پیامهای ارسالی بین نیکا و مادرش در این ساعتها نشاندهنده عدم دستگیری اوست. جسد نیکا نیز بعد از خودکشی بهوسیله سقوط از ارتفاع، در حیاط ساختمان مجاور پیدا شد.
البته همه ماجرا این نیست. نیکا شاکرمی از مشکلات شدید خانوادگی رنج میبرد و همراه با مادر خود زندگی نمیکرد. بهگونهای که خانواده او ۱۰ روز پس از خودکشی متوجه عدم حضور نیکا در بین خود شدند! دعواهای خانوادگی شاکرمیها که چندی پیش علنی شد، گواه این موضوع است.
خاله نیکا، آتش شاکرمی، از جمله کسانی بود که سناریوی کشتهسازی او را پیش میبرد. آیدا شاکرمی، خواهر نیکا خطاب به خالهاش گفت: «هر چه قدر از نیکا چه موقع زندگی و چه موقع مرگ تا جایی که توانستی سو استفاه کردی. دیگه کافیه. حالا قراره همه تو را بشناسند.»
خاله و خواهر نیکا علاوه بر افشاگری علیه یک دیگر، به فحاشی پرداختند و هم دیگر را با الفاظی همچون پستفطرت، پفیوز، ذلیل، دوزاری و بیشرف، در فضای عمومی خطاب کردند. آتش شاکرمی اعتراف کرده است که خانواده نیکا، او را دور انداخته بودند و در این مورد خطاب به خواهر نیکا نوشت: «وقتی کسی رو دور میندازید، نمیتونید صاحب مردهاش باشید.
خاله نیکا همچنین در اظهارات خود گفته که مستندات زندگی نیکا را ثبت کرده است و بخشی از این مستندات، شامل «پرونده مدرسه، مشاوره و پرونده پزشکی نیکا» است. این موضوع نشان میدهد که نیکا قبل از خودکشی، از مشکلات متعددی رنج میبرد و منشا آن را باید در خانواده او جستوجو کرد.
براساس آنچه گفته شد، سناریوساز اصلی برای کشتهسازی در دهه ۸۰، جریان اصلاحات بود. با وجود آنکه دروغ بودن این سناریوها برملا شده است، اما بازهم برخی از سران اصلاحطلب به سناروی نیکا شاکرمی دامن زدند.
آذر منصوری، رئیس جبهه اصلاحات نوشته بود: «خبری تلخ و تکان دهنده و جانسوز از مرگ فاجعه بار نیکا شاکرمی در رسانهها منتشر شده است.
چرا مقامهای حکومت ساکتند؟ چرا توضیح نمیدهند؟
محض رضای خدا کاری کنید که باور کنیم این گزارش نادرست است.»
منبع: فارس
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردی