طنز نوشته هاي کوتاه جديد و جالب (105)
تاریخ انتشار: ۲۹ مهر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۱۵۷۹۰۷
خبرگزاري آريا -
طنز نوشته هاي خنده دار
يه روز يه خسيسه به بچه اش ميگه برو از همسايمون اره بگير بيا لازم دارم
پسره ميدوعه ميره خونه همسايه ميگه عمو اره داريد ميگه نه...
باباش ميگه برو از همسايه بالايي بگير بيا
بچه ميره خونشون ميگه اره داريد ميگن نه نداريم
بعد بچه مياد ميگه اوناهم نداشتن
باباش ميگه پس برو از انباري مال خودمونو بيار
طنز نوشته هاي کوتاه جديد و جالب
همه دوستام بخاطر پول منو ميخان و دورم جمع ميشن واقعا زمونه بدي شده
.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!
.
البته نه اينکه پول خرجشون ميکنم نه
نفري يه ميليون طلب دارن ازم هي ميان دنبال پولشون
خنده دار ترين جوک ها
ﭘﺮ ﺳﻮﺩﺗﺮﯾﻦ ﻣﻌﺎﻣﻠﻪ ﻯ ﻋﻤﺮ ﺩﻫﻪ ﺷﺼﺘﻰ ﻫﺎ
.
.
.
.
.
ﺗﻌﻮﯾﺾ ﺩﻣﭙﺎﯾﯽ ﭘﺎﺭﻩ ﺑﺎ ﺟﻮﺟﻪ ﺭﻧﮕﯽ ﺑﻮﺩ
طنز نوشته هاي خنده دار
دختره از دوستش ميپرسه : توک چشم کجاست؟
دوستش ميگه چشم که توک نداره
.
.
ميگه:پس چرا خواننده ميگه توکه چشمات خيلي قشنگه !؟!؟
طنز نوشته هاي جديد
الان همه چي گرون شده
شما يادتون نمياد...
اون موقع ها با 100 تومن مي رفتيم مغازه
با يدونه نوشابه شيشه اي و دو سه تا پفک و آدامس و صد جور حله هوله ديگه مي اومديم بيرون...
الان ديگه نميشه همه جا دوربين داره
طنز نوشته هاي جالب و خنده دار
به جعفر ميگن با بالش جمله بساز، ميگه: يه گنجشک ديدم با تفنگ زدم به بالش!!!
ميگن: نه اين بالش، اون يکي بالش،
ميگه: با تفنگ زدم به اون بالش!!!
ميگن: اصلأ بالش رو بي خيال شو؛ با تشک جمله بساز!
ميگه: تو شک داري زدم به بالش؟!!!
ميگن: نميخواد اصلأ با پتو جمله بساز!
ميگه: پَه تــو شک داري زدم به بالش!!!
ميگن:آقا غلط کرديم اصلا با تخت جمله بساز!
ميگه:خيالت تخت، زدم به بالش!!!
جوک خيلي خنده دار
ﺧﺎﻧﻤﯽ ﺑﻪ ﺷﻮﻫﺮﺵ ﭘﯿﺎﻡ ﻣﯿﺪه:
ﻋﺰﯾﺰﻡ ﺳﺮ ﺭﺍﻫﺖ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﯼ مياي ﯾﻪ ﻣﻘﺪﺍﺭ ﻣﯿﻮﻩ ﻫﻢ ﺑﺨﺮ ﺩﺭ ﺿﻤﻦ ﻓﺘﺎﻧﻪ ﻫﻢ ﺳﻼﻡ ﻣﯽﺭﺳﻮﻧﻪ
ﺷﻮﻫﺮ ميگه : ﻓﺘﺎﻧﻪ ﮐﯿﻪ
ﺧﺎﻧﻢ ﺑﺎ ﺧﻨﺪﻩ ﻣﯿﮕﻪ ﻫﯿﭽﯽ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﻢ ﻣﻄﻤﺌﻦ ﺑﺸﻢ ﮐﻪ ﭘﯿﺎﻣﻢ ﺭﻭ ﺧﻮﻧﺪﯼ
ﺷﻮﻫﺮ ﻣﯿﮕﻪ ﺁﺧﻪ ﻣﻦ ﺍﻻﻥ ﺑﺎ ﻓﺘﺎﻧﻪ ﻫﺴﺘﻢ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﻢ ﺑﺪﻭﻧﻢ ﺗﻮ ﻓﺘﺎﻧﻪ رو از کجا ميشناسي؟
ﺧﺎﻧﻢ ﻣﯿﮕﻪ ﺗﻮ ﺍﻻﻥ ﮐﺠﺎﯾﯽ؟؟
ﺷﻮﻫﺮ ﻣﯿﮕﻪ ﺑﺎ ﻓﺘﺎﻧﻪ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﻣﯿﻮﻩ ﻓﺮﻭﺷﯽ
ﺧﺎﻧﻢ ﻣﯿﮕﻪ ﻫﻤﻮﻧﺠﺎ ﻭﺍﯾﺴﺎ ﻣﻦ ﺍﻻﻥ ﻣﯿﺎم
ﭼﻨﺪ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺑﻌﺪ ﺧﺎﻧﻢ ﭘﯿﺎﻡ ﻣﯿﺪﻩ ﮐﺠﺎﯾﯽ ﻣﻦ ﺍﻻﻥ ﺟﻠﻮﯼ ﻣﯿﻮﻩ ﻓﺮﻭﺷﯽ ﻫﺴﺘﻢ
ﺷﻮﻫﺮﻩ ميخنده ﻭ ﻣﯿﮕﻪ ﻣﻦ ﺗﻮ ﺩﻓﺘﺮ ﮐﺎﺭﻡ ﻫﺴﺘﻢ ﺣﺎﻻ ﮐﻪ ﺍﻭﻧﺠﺎﯾﯽ ﻣﯿﻮﻩ ﺑﺨﺮ ﻭ ﺑﺮﻭ ﺧﻮﻧﻪ
خنده دار ترين جوک ها
چطوري دلتون مياد ميريد کافه اونهمه پول چايي ميديد؟ من يه بار چايي گرفتم از دانشگاه 500 تومن گرفت ازم، از فرداش با خودم فلاکس ميبردم
جوک سرکاري
تو ايران وقتي ميخوان جراحي زيبايي انجام بدن
يه ذوزنقه با خودشون ميبرن و ميگن آقاي دکتر لطفا کامل شبيه اين بشم
.
.
شهر پر شده از صورتاي مختلف الاضلاع...
جوک خيلي خنده دار
من توي دلداري دادن افتضاحم
يه بار يه پسره تو پارک داشت گريه ميکرد، گفتم چي شده گفت رفيقم فوت شده
منم اومدم دلداريش بدم براش آهنگ مرو اي دوست اصفهاني رو گذاشتم
عر ميزد و خودشو ميکشوند رو آسفالت، مردم اومدن گوشيمو شکستن
طنز نوشته هاي کوتاه جديد و جالب
زن رفت پيش دکتر گفت:
آقاي دکتر شوهرم توي خواب حرف مي زنه چي بهش بدم
.
.
.
دکتر گفت: فرصت
زن گفت: فرصت چي
دکتر: بهش فرصت بده وقتي بيداره حرف بزنه
طنز نوشته هاي خنده دار
واقعا بعضيا چقدر ميتونن بي شعور و بي فرهنگ باشن
روي آسانسور نوشته ظرفيت چهار نفره،
بعدا يارو درو باز کرده داره ميبينه من و خانوادم شيش نفري تو آسانسوريما ولي بازم به زور خودشو ميچپونه تو
طنز نوشته هاي جديد
رفتم تردميل بخرم
يارو گفت بيا از اين ارزوناش بخر گارانتي هم داره
گفتم چرا؟
گفت تو از قيافت معلومه حال دويدن نداري
يه ماه ديگه ميخواي بياري پس بدي
طنز نوشته هاي کوتاه
ديشب پليس جلوي ماشينمو گرفت
به پليس خيلي جدي گفتم:
ميدوني من کيم؟
گفت: کي هستي؟
گفتم: يعني واقعا نمي دوني؟
رنگش زرد شد؛ گفت: نه،کي هستي مگه؟
گفتم:
من يه پرندم، آرزو دارم، تو يارم باشي…!
جريمم نکرد!
اشک تو چشاش جمع شد،فقط گفت قرصاتو سروقت بخور
طنز نوشته هاي کوتاه جديد و جالب
سوال شرعي يه خانم:
ديروز يواشکي از جيب شوهرم پول برداشتم
رفتم يه جفت جوراب شيک ، هديه روز تولدش براش خريدم
بعد ديدم يه مقدار از پولش هم اضافه اومده
حيفم اومد بذارم سر جاش رفتم واسه خودم يه جفت النگو خريدم
ايا كار بدى كردم
گردآوري:بخش سرگرمي بيتوته
منبع: خبرگزاری آریا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۱۵۷۹۰۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
فیلم؛ سرکار گذاشتن بامزه خانم معلم توسط دانش آموزان
در بسته زیر اخبار و محتوا‌های آموزشی پیرامون «سرکار گذاشتن خنده دار خانم معلم توسط دانش آموزان بامزه»، «چرا آموزش و پرورش از یک سریال نمایش خانگی شکایت کرد؟»، «آیا می دانید اولین سرویس مدرسه در تهران مربوط به چه دوره ای است؟»، «مهارت بینایی خود را بسنج؛ سه تفاوت دو تصویر ظاهراً یکسان رو پیدا کن»، «تصویری از کادوی دانش‌آموزان عشایر به معلمشان؛ از این خاصتر نداریم»، «خاطره‌ی خنده‌دار حاج آقا قرائتی درباره‌ی پول دادن به پیشنماز مدرسه + فیلم»، «کسانی که بیشترین دقت رو دارن میتونن سه تفاوت دو روباه رو پیدا کنن»، «ابتکار خنده‌دار دانش‌آموز در جواب بقیه که میپرسن ساعت چنده؟ + فیلم»، «کتاب زندانی قفقاز، سوغات روزگار تبعید نویسنده است»، «به همین راحتی مزاجت را تشخیص بده»، «پرونده بزرگترین باند تجاوز به دانش آموزان دختر در کرج»، «خاطره خنده‌دار خانم معلم از روز معلم؛ کفش پاشنه بلند پوشیده بودم»، «پشت پرده ویدئو عروس ۱۴ ساله تهرانی چه بود؟» را با کلیک بر تیتر آن بخوانید.
سرکار گذاشتن خنده دار خانم معلم توسط دانش آموزان بامزه
چرا آموزش و پرورش از یک سریال نمایش خانگی شکایت کرد؟
آیا می دانید اولین سرویس مدرسه در تهران مربوط به چه دوره ای است؟
مهارت بینایی خود را بسنج؛ سه تفاوت دو تصویر ظاهراً یکسان رو پیدا کن
تصویری از کادوی دانش‌آموزان عشایر به معلمشان؛ از این خاصتر نداریم
خاطره‌ی خنده‌دار حاج آقا قرائتی درباره‌ی پول دادن به پیشنماز مدرسه + فیلم
کسانی که بیشترین دقت رو دارن میتونن سه تفاوت دو روباه رو پیدا کنن
ابتکار خنده‌دار دانش‌آموز در جواب بقیه که میپرسن ساعت چنده؟ + فیلم
کتاب زندانی قفقاز، سوغات روزگار تبعید نویسنده است
به همین راحتی مزاجت را تشخیص بده
پرونده بزرگترین باند تجاوز به دانش آموزان دختر در کرج
خاطره خنده‌دار خانم معلم از روز معلم؛ کفش پاشنه بلند پوشیده بودم
پشت پرده ویدئو عروس ۱۴ ساله تهرانی چه بود؟
تیراندازی، مراسم عروسی در ونایی بروجرد را به عزا تبدیل کرد